برهان خبر- "مهاجرت نخبگان" واژه ای آشنا که این روزها زیاد شنیده اید؛ مهاجرتی که دیگر طبقات خاص اجتماعی را هم شامل نمیشود؛ این به معنای آن است که افراد نخبهای که از دل طبقه متوسط بیرون میآیند هر آنچه که در سالهای اخیر داشتند را چوب حراج زدند تا بتوانند خود را از شرایطی که از نگاه آنها مقبول و منطقی نیست، بیرون بکشند و راهی کشورهایی شوند که آینده روشن و واضحی پیش روی آنها نیست و به تعبیری در هاله ای از ابهام است اما آنهایی که ماندن در کشور را در هر موقعیت اجتماعی و فرهنگی تاریک تر از آینده خود میبیند، رفتن را به ماندن و ساختن ترجیح میدهد.
برهان خبر- "مهاجرت نخبگان" واژه ای آشنا که این روزها زیاد شنیده اید؛ مهاجرتی که دیگر طبقات خاص اجتماعی را هم شامل نمیشود؛ این به معنای آن است که افراد نخبهای که از دل طبقه متوسط بیرون میآیند هر آنچه که در سالهای اخیر داشتند را چوب حراج زدند تا بتوانند خود را از شرایطی که از نگاه آنها مقبول و منطقی نیست، بیرون بکشند و راهی کشورهایی شوند که آینده روشن و واضحی پیش روی آنها نیست و به تعبیری در هاله ای از ابهام است اما آنهایی که ماندن در کشور را در هر موقعیت اجتماعی و فرهنگی تاریک تر از آینده خود میبیند، رفتن را به ماندن و ساختن ترجیح میدهد.
دیدگاههایی که درباره مهاجرت نخبگان وجود دارد را میتوان از سوی دو تفکر حاکمیتی تعریف کرد، دسته اول افرادی مانند دکتر صادق کوشکی استاد دانشگاه با دیدگاه اصولگرایی مهاجرت و رفتن نخبگان را از کشور اساسا نقطه تاریکی نمیداند و معتقد است که هر کس این اختیار را دارد که محل زندگی و سکونت خود را انتخاب کند پس رفتن و مهاجرت کردن بعضا میتواند حسن هم لحاظ شود.
عده ای هم مانند دکتر احمد بخارایی و جبار رحمانی استاد دانشگاه و جامعه شناس، رفتن نخبگان و از دست دادن افراد نخبه میتواند پاشنه آشیل کشور در آینده شود و در سالهای آینده کشور از داشتن افراد صاحب فکر و اندیشه تهی میشود و این یعنی آینده ای نامعلوم و خالی از هر گونه توسعه و پیشرفت.
از سوی دیگر کارشناسان و جامعه شناسان یکی از دلایل تداوم روند مهاجرتها را توزیع نامناسب ثروت و رفاه میدانند، مهاجرتی که فقط نخبگان دانشگاهی و علمی را شامل نمیشود بلكه بسياری از صاحبان كسب و كارهای نوين، برنامهنويسان، صاحبان استارتاپها و ايدهپردازان تكنولوژیهاي پيشرفته رفتن را به ماندن ترجیح میدهند.
در حال حاضر کشور کانادا جزء کشورهای مهاجرت پذیر است و ایرانیان رویا و آینده خود را در رسیدن به این کشور میدانند، شاید بپرسید چرا چون این کشور در همه زمینههای علمی، تخصصی و تکنولوژی های روز شرایط خاص و ویژه ای را برای جذب افراد فراهم کرده است به عنوان مثال این کشور به شدت به دنبال جذب پرستاران و افرادی است که دارای تخصصهایی مانند برق، فناوری و آی تی هستند و جالب است بدانید که کانادا علاوه بر جذب این افراد، آموزش را هم انجام میدهد و افراد بعد از گذران دوره های مورد نیاز صاحب شغل و بعد هم به صورت دومینو شامل مسکن، خودرو و سایر نیازهای اولیه میشوند پس طبیعی است که افراد مهاجر، کانادا را به عنوان نخستین کشور انتخاب کنند.
البته سایر کشورهای توسعه یافته که با کمبود نیروی متخصص و کارآمد روبرو هستند، در این میان بیکار ننشتند و با تبلغ و نمایش فیلمهای وسوسه انگیز افرادی که قصد مهاجرت دارند را به این سمت سوق میدهند.
به گزارش خبرنگار برهان خبر، طی سالهای اخير مهاجرت در بين نخبگان گروه درمان افزايش چشمگيري پيدا كرده است به ویژه بعد از سپری شدن دوران کرونا كه باعث بروز نگرانیهای فراوان در بين مردم و مسوولان شده است . با توجه به اينكه عموما دانشآموزان ممتاز و برجسته كشورمان وارد دانشكدههاي پزشكی میشوند و پس از زحمات فراوان و تحصيل طولانی علم و تخصص انتظار درآمد، احترام و يك زندگی آبرومند و بهرهمندی از امكاناتی همشأن تخصص، تحصيلات و توانايیهاي خود را دارند، اين مطالبات در فضای اقتصادی و حرفهای كشورمان محقق نمیشود، از این رو آنها راهی جز مهاجرت پیدا نمیکنند.
حقوق هایی که آرزو بودند
اگر بخواهیم توضیح و اطلاعات بیشتری ارائه دهیم، این مورد که پیش از این هم به آن استناد شده است میتواند ذهن شما را نسبت به آنچه در اطراف شما در حال رخ دادن است و شاید خیلی به آن توجه ندارید آگاه تر کند.
یک فعال در حوزه پزشکی با حقوق 11 ميليون تومان امرار معاش میكند، اين در حالی است كه همدوره اين فرد يا مهاجرت كرده يا در فكر مهاجرت است از طرف دیگر يك فوقتخصص شاغل در بيمارستان دولتی 60 ميليون تومان حقوق دارد و 40ميليون تومان هم كارانه میگيرد. او شب و روز كار میكند و 100 ميليون تومان معادل 2000 دلار كه حقوق يك كارگر غيرحرفهای در كشور پيشرفته است دريافت میكند.
آمارها چه میگوید
در آخرین آمار منتشر شده و بر اساس یافتههای سالنامه مهاجرتی ایران در سال ۱۴۰۱، تعداد دانشجویان ایرانی در خارج از کشور با افزایشی تقریبا ۴ برابری از ۱۷ هزار و ۴۴۲ دانشجو در سال ۲۰۰۰ به ۶۶ هزارو ۷۰۱ دانشجو در سال ۲۰۲۰ رسیده است.
همچنین رتبه دانشجوفرستی کشور از رتبه ۱۴ در سال ۲۰۱۰ به رتبه ۱۷ در سال ۲۰۲۰ تغییر یافته است. در این بازه زمانی، کمترین رتبه دانشجو فرستی ایران با رتبه ۱۱ مربوط به سال ۲۰۱۲ است. این رصدخانه اعلام کرده است اگرچه بخشی از افزایش جمعیت دانشجویان ایرانی در خارج از کشور را میتوان ناشی از افزایش میل به تحصیل در خارج از کشور و حضور در دانشگاههای معتبر بینالمللی دانست، اما بخش زیادی از این افزایش جمعیت را باید به افزایش فشارهای اقتصادی در سالهای اخیر نسبت داد.
همانطور که در ابتدای گزارش به آن اشاره شد، کانادا نخستین مقصد افراد مهاجر است، آلمان، ایالات متحده آمریکا، ترکیه و ایتالیا. همچنین بر اساس دادههای یونسکو در سال ۲۰۲۰، پنج مقصد دانشجویان ایرانی در خارج از کشور آمریکا، آلمان، ترکیه، کانادا و ایتالیا بوده است.
نخبگان فقط برای پول ایران را ترک نمیکنند
احمد بخارایی، جامعه شناس و استاد دانشگاه در مصاحبه با برهان خبر می گوید : همه نخبگان فقط برای درآمد یا دلایل اقتصادی مهاجرت نمیکنند بلکه دلیل اصلی دیده نشدن آنها است و همین سبب شده که جامعه آنها رفتن را انتخاب کنند.
او با اشاره به جایگاه نخبگان و افراد متخصص در کشورهای دیگر می گوید: این افراد در کشورهایشان دارای عزت و منزلت هستند از این رو آنها با مشکلات اقتصادی روبرو نشده و دلیلی برای مهاجرت ندارند، هر چند که این موضوع استثنا هم دارد اما پررنگ بودن این ماجرا در ایران به این دلیل است که افراد کم تخصص جایگزین افراد نخبه در پست های مهم شدند.
او با اشاره به اینکه دانشگاههای ما نیروی متخصص تربیت میکند اما نهادها و سازمانها از افراد خاص نیرو استخدام میکنند، تاکید میکند: این شرایط تنها در یک بخش و نهاد یا وزارتخانه و پست های مهم مدیریتی خلاصه نمیشود بلکه در همه جاهایی که منابع مالی و قدرت حرف اول را میزند افرادی حضور دارند که بعضا هیچ سررشته و دانایی نسبت به کاری که انجام میدهند.
محمد تقی آزاد ارمکی، پژوهشگر جامعه شناس هم در مصاحبه با برهان خبر معتقد است: اگر نخبگان و افراد دارای تخصص ویژه باشند و قصد مهاجرت داشته باشند روی پیشانی آنها مهر غرب زده و خائن زده میشود و در مقابل افرادی که نه استعداد و نه سواد دارند اما تریبون و شرایط سخنوری و سخنرانی در اختیار آنها است خود را محبوب و دارای جایگاه میدانند.
او به این موضوع هم اشاره میکند علت اصلی مهاجرت عدم چسبندگی نظام اجتماعی به نظام سیاسی و فرهنگی است از این رو وقتی جامعهای انسجام اجتماعی خود را از دست میدهد ابتدا قدرت و محبوبیت و کارآمدی کافی ندارد و در نهایت هم نیروهای خود را به مرور به بیرون از مرزها می فرستد.
این استاد دانشگاه روی این موضوع تاکید دارد که اتفاقی که در ایران افتاده این است که به جای اینکه حاکمیت به دنبال جذب افراد متخصص و نخبه باشد این متخصصان هستند که التماس میکنند که از دانش و مهارت آنها استفاده شود اما این اتفاق نمیافتد از این رو آنها به دلیل بیرون افتادن از چرخههای مربوط به دانش از ایران خارج میشوند.
آزاد ارمکی معتقد است: دیگر مانند گذشته مهاجرت مخصوص نخبگان نیست بلکه همه گروههای اجتماعی اقدام به مهاجرت میکنند؛ همبستگی اجتماعی، سازگاری اجتماعی و فرهنگی، اخلاق عمومی و… دچار افول شده است.