فضای عمومی جامعه پس از تاثر ناشی از شهادت رئیس جمهور و همراهانش، با سرعت بالا در حال نیل به انتخاباتی شدن است و از همین رو در روزهای اخیر یکی از داغترین مباحث رسانهای، گمانهزنی درباره کاندیداهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری پیش روست. رسانهها و فعالان سیاسی و رسانهای لیستهای کوتاه و بلندی از اسامی افرادی را که پیشبینی میکنند و یا علاقمند هستند برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شوند، فهرست میکنند.
برهان خبر - اگر چه همه 13 دوره قبلی انتخابات ریاست جمهوری به دلیل اهمیت این جایگاه و به فراخور مقطع زمانی و همزمانی با رویدادها و رخدادهای مختلف، فراتر از اصل و متن انتخابات، حواشی مهمی نیز داشته، اما به عقیده نگارنده در این دوره از انتخابات نکات حاشیهای و ملاحظات فرامتنی انتخابات به چند دلیل از اصل انتخاب شخص رئیس جمهور مهمتر است.
در حالی که در ادوار گذشته جامعه از سال آخر دوره رئیس جمهور و دولت مستقر، به آرامی به سمت و سوی فضای انتخاباتی نیل میکرد، این بار به یکباره و به همان سرعت وقوع سانحه سقوط بالگرد رئیس جمهور شهید، نه وارد عرصه، بلکه وارد ورطه انتخابات میشود؛ چرا که طبق هدفگذاری و طراحی انجام شده فاصله زمانی آغاز تا انجام این رویداد مهم، تنها 30 روز است و این فرصت کوتاه باعث افزایش قابل توجه حجم و سرعت تحولات و رویدادهای انتخاباتی خواهد شد.
در انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری و اخیرا در دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی شاهد بودیم که شورای نگهبان برای احراز صلاحیتها، نسبت به دورههای قبل سختگیریهای بیشتری اعمال کرد.
این سختگیریها ناشی از دلایل پیدا و پنهانی است که نه تنها همچنان برقرار است، بلکه به نظر میرسد تشدید نیز شده و احتمالا در انتخابات پیشرو نیز شاهد تکرار این سختگیریها خواهیم بود.
بر این اساس با وجود مطرح شدن فهرستی نسبتا طولانی از اسامی افرادی مثل اسحاق جهانگیری، محمدرضا عارف، محمدجواد ظریف، محسن هاشمی، علی مطهری، ناصر همتی و امثالهم به عنوان کاندیداهای احتمالی جریان اصلاحطلبان یا اعتدالیون برای انتخابات ریاست جمهوری و یا حتی افرادی مثل علی لاریجانی که به نوعی در میانه همه جریانهای سیاسی شناخته شده ایستاده است، اما احراز هویت آنان برای انتخابات پیشرو چندان محتمل نباشد، چه آنکه به غیر از ناصر همتی بقیه آنان در دوره سیزدهم انتخابات ریاست جمهوری نیز احراز صلاحیت نشدند.
با این وصف انتخابات دوره چهاردهم ریاست جمهوری احتمالا رقابتی درون خانوادهای میان تعدادی از کاندیداهای طیفهای مختلف اصولگرایان خواهد بود.
به احتمال قریب به یقین از میان محمد مخبر، احمد وحیدی و محسن منصوری یک نفر، با شعار تداوم اجرای سیاستهای دولت فعلی، به رقابت با افرادی مثل قالیباف، جلیلی، زاکانی و احتمالا فتاح به عنوان جدیترین گزینههای کاندیداتوری به رقابت بپردازند.
البته شنیدهها حکایت از آن دارند که بذرپاش و ضرغامی نیز عزم خود را برای کاندیداتوری جزم کردهاند که این مسئله هر قدر مطلوب دیگر کاندیداها باشد، اما چندان به مذاق کاندیداهای منتسب به دولت خوش نخواهد آمد، چه آنکه شنیده میشود، تلاشها و مذاکراتی برای برگشت آنان از تصمیمشان نیز صورت گرفته است.
با لحاظ همه این موارد، اما همین رقابت درون خانوادگی نیز برای کاندیداهای اصولگرا خالی از حاشیه و ملاحظه نخواهد بود. به سیاق مرسوم در دورههای گذشته انتخابات که در دورههای اخیر تشدید نیز شده است، نقد و به چالش کشیدن عملکرد دولت پیشین، مهمترین محور رقابتها و تبلیغات انتخاباتی نامزدها و در چند دوره اخیر مناظرههای انتخاباتی بوده است، اما فقدان حضور رئیس دولت مستقر و فضای عمومی متاثر از شهادت دکتر رئیسی به راحتی اجازه به چالش کشیدن عملکرد دولت سیزدهم را به کاندیداهای انتخابات پیش رو نمیدهد.
همین مسئله میتواند رویکرد تبلیغاتی کاندیداهای این دوره از انتخابات را به طور جدی تحت تاثیر قرار دهد و حتی شاید باعث غلبه رویکرد برنامه محوری تبلیغات انتخاباتی نیز بشود.
نکته مهم دیگر این است که با کمرنگ شدن حضور چهرههایی غیر از متعلقین به طیفهای مختلف اصولگرایان در سطوح عالی نظام اداره کشور خواه ناخواه رقابت میان همین چهرهها تشدید شده که جلوهای از آن را در انتخابات اخیر مجلس در صفآرایی عمدتا اعضا و سمپاتهای جبهه پایداری با قالیباف و نزدیکانش شاهد بودیم.
دکتر سید ابراهیم رئیسی در طول بیش از ۴۰ سال فعالیت در سطوح عالی مدیریتی نظام، تقریبا هیچگاه وارد منازعه و مجادله آشکار و علنی با هیچ فرد و گروه سیاسی همسو و غیر همسو نشده بود و همین ویژگی شخصی، او را تبدیل به رجلی درعرصه سیاست کرده بود که موافق و مخالف رعایت احترام او را بر خود لازم میدانستند و از همین رو با وجود آنکه لزوما حتی کاندیدا و رئیس جمهور مطلوب همه طیفهای اصولگرا (چه رسد به غیر اصولگرایان) نبود، اما به اعتبار همین رویه شخصیتی اجماعی حول او شکل گرفته بود که حتی فراتر از مرزهای اردوگاه اصولگرایان نیز رفته بود.
خاطرهای که محمدجواد ظریف پس از شهادت دکتر رئیسی از او بیان کرد که جویای احوال وی بوده، منحصر به وزیر خارجه دولت قبل نبوده و دکتر رئیسی در دفتر خود حتی دیدارهایی با رئیس دولت پیشین نیز داشت.
اما امروز هر کدام از کاندیداهای مورد اشاره در بالا حتی اگر بتوانند با رای قابل توجهی از مجموع آرای ماخوذه به ریاست جمهوری برسند، به دلایل مختلف از جمله فقدان سوابق قابل ملاحظه سیاسی (مخبر) یا در افتادن علنی با مخالفان خود (زاکانی) و یا رد مطلق افراد و جریانهای غیر همسو با خود (جلیلی) و یا داشتن مخالفان جدی در خود اردوگاه اصولگرایان (قالیباف) نخواهند توانست از اجماعی که حول شخصیت شهید دکتر رئیسی به وجود آمده بود، بهرهمند باشند و لذا کار آسانی در اداره قوه مجریه نخواهند داشت.