محمد ذوقی - در سالهای اخیر، سخن از آموزش، تربیت و کشف استعدادهای فوتبالی فراوان گفته شده؛ اما دریغ از اقدام مؤثر و پایدار. خانوادههای بسیاری، با تمام عشق و امید، فرزندانشان را روانه مستطیل سبز کردهاند؛ ولی در میانه راه، با هزینههای نامتعارف، درخواستهای غیرقانونی و پرداختهایی که نامی جز «رشوه» بر آن نمیتوان گذاشت، مواجه شدهاند.
به گزارش برهان خبر، در سالهای اخیر، سخن از آموزش، تربیت و کشف استعدادهای فوتبالی فراوان گفته شده؛ اما دریغ از اقدام مؤثر و پایدار. خانوادههای بسیاری، با تمام عشق و امید، فرزندانشان را روانه مستطیل سبز کردهاند؛ ولی در میانه راه، با هزینههای نامتعارف، درخواستهای غیرقانونی و پرداختهایی که نامی جز «رشوه» بر آن نمیتوان گذاشت، مواجه شدهاند. اعتراضها بارها به گوش رسانهها و متولیان امر رسیده، از ریاست فدراسیون گرفته تا هیئتهای فوتبال استانها و باشگاههای ریز و درشت. اما نتیجه چه بوده؟ هیچ. جز گسترش پدیدهای نگرانکننده و تأسفبار به نام «دلالی در فوتبال پایه.»
امروز، در سکوتی تأسفبار، بسیاری از خانوادهها با این واقعیت تلخ کنار آمدهاند که بدون پرداخت مبالغ هنگفت، حتی در حد چند صد میلیون تومان، نباید به آینده فوتبالی فرزندانشان دل خوش کنند. گویی رسماً پذیرفته شده که ورود به دنیای فوتبال، نه با استعداد و تلاش، که با پول و روابط ممکن است.
یادآور داستان معروف «الیناسیون» دکتر علی شریعتی هستیم؛ جایی که جامعه در چنان سطحی از بیتفاوتی و ناتوانی فرو میرود که گویی پذیرای هر نوع انحراف و ناکارآمدی میشود. اکنون، والدینی که روزی با شوق، فرزندانشان را به زمینهای چمن سپردند، خود را آماده کردهاند تا باجهایی نانوشته و غیرقانونی بپردازند، تا شاید امیدی برای حضور فرزندانشان در تیمهای باشگاهی باقی بماند.
در این میان، جای کنترل و نظارتهای مؤثر خالیست. برخی از مربیان، بیهیچ واهمهای، دست در جیب علاقهمندان به فوتبال کرده و مسیر اخلاقی و حرفهای را پشت سر گذاشتهاند. این روند، اگر متوقف نشود، به تدریج ساختار فوتبال ایران را به ورطه سقوط میکشاند؛ ورطهای که از آن بازگشتی نخواهد بود، حتی برای دلسوزترین و تواناترین افراد.
نقل قولی از پرفسور حسابی در تعریف جهان سوم در ذهنها مانده که میگوید: «جهان سوم جایی است که هرکس بخواهد کشورش را آباد کند، باید خانهاش را خراب کند؛ و هرکس که بخواهد خانهاش را آباد کند، ناگزیر از تخریب کشورش خواهد بود». آیا وقت آن نرسیده است که با نگاهی عمیقتر به وظایف اخلاقی و مسئولیتهای اجتماعیمان، فکری برای نجات این سرمایههای ملی کنیم؟
فوتبال، بیش از یک بازی، عامل همدلی، نشاط اجتماعی و فرصت فرار از آسیبها و بحرانهای اجتماعیست. اما اگر قرار باشد استعدادها به نفع رابطهها، و شایستگیها به نفع پرداختهای زیرمیزی حذف شوند، نهتنها فوتبال، بلکه آینده جوانان این سرزمین نیز در معرض خطر قرار خواهد گرفت.
وقت آن است که متولیان امر، با شجاعت، به عمق بحران بنگرند و پاسخی درخور شأن مردم و فرزندانشان بیابند. شاید هنوز روزنهای برای امید باقی مانده باشد.