شأن حاکمیتی آموزشوپرورش را ندیده میگیرند/ نگران یارانهای شدن سیستم آموزشو پرورش هستم
برهان خبر - ابراهیم سحرخیز، معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزشوپرورش معتقد است: سیستم اداره آموزشوپرورش سالهاست گرفتار یک چرخه معیوب است که به ایجاد نابرابری و شکاف اجتماعی انجامیده است و دولتها نتوانسته است با اتخاذ تصمیمات درست این ناوگان فرسوده را دوباره در ریل قرار دهند و آن را بازسازی کنند و هر اقدامی که در این زمینه صورت گرفته است ابعاد این موضوع را پیچیدهتر کرده و به ناکارآمدی سیستم آموزشی دامن زده است.
به گزارش برهان خبر، ابراهیم سحرخیز درباره علت فرسودگی آموزشوپرورش میگوید:آموزشوپرورش مدتهاست در تراز نیازهای کشور نیست و همین امر موجب شده نظام به فکر تدوین سند تحول بنیادین باشد و همین مسئله گویای آن است که شالوده نظام آموزشی کشور با چالشهای جدی مواجه است و برخی از کارشناسان معتقدند این سیستم آموزشی در تراز انقلاب اسلامی و مطابق با نیازهای روز دنیا نیست و این نهاد باید متناسب با تغییرات روز جهان و تغییراتی که در علم حادث میشود بهروزرسانی شود و متناسب با نیاز بازار کار کشور و نیازهای آتی شغلی کشور باشد و اگرچه آموزش در کشور عمومی است؛ اما در واقع پایه و بنیان تعلیموتربیت و خلق سرمایههای انسانی است.
این فعال فرهنگی میافزاید: رهبری در صحبتهایشان بخصوص فرمایشات امسال تأکید کردند که باوجوداینکه ذخایر، منابع و ثروتهای خدادادی طبیعی در کشورها بهعنوان پتانسیلی باارزش و مهم محسوب میشود؛ اما آنچه میتواند این ثروت را از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل کند و آن را در خدمت زیست اجتماعی و صنعتی پیشرفته در بیاورد و در یککلام توسعه پایدار و همهجانبه نیروی انسانی است. این سرمایه در آموزشوپرورش شکل میگیرد و آموزش ابتدایی مهمترین رکن در تربیت نیروی انسانی است و متأسفانه هنوز آموزش ابتدایی موردتوجه نیست. به همین دلیل مقرر شد سند تحول بنیادین آموزشوپرورش تدوین شود و همانطور که در سند آمده و رهبری هم به آن تأکید داشتند این سند را نباید وحی منزل دانست و این سند دو یا سه سال یکبار نیازمند بازنگری است؛ زیرا ما در یک رودخانه شناور زندگی میکنیم و جامعه بهعنوان عنصری پویا پیوسته در حال تغییر است و با وجود تغییرات سریع جهان ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و نباید انتظار داشته باشیم این سند دهها سال پایدار باشد.
تأثیر مدارس در سیاستگذاریهای کلان نظام
آقای سحرخیز میافزاید: شاید در دو سال آینده متغیری وارد بازار جهانی و جهان توسعه که شود که ما آن را در کتب درسی و برنامههای آموزش لحاظ نکرده باشیم به همین جهت این اسناد نیازمند بازنگری مداوماند. پایه و اساس توسعه در ایران با مشارکت مدنی، آموختن رفتارهای اجتماعی و سیاسی شکل میگیرد و همه اینها در آموزشوپرورش و در زمین مدرسه انسجام مییابد و آموزههای مدارس حتی در سیاستگذاریهای کلان نظام نیز مؤثر خواهد بود. آیتالله خامنهای در دوران ریاستجمهوریشان بارها تأکید کردند که آموزش و پرورشمان وارداتی و تقلیدی از غرب است و بهروزرسانی و بومیسازی نشده ما باید آموزش و پرورشی داشته باشیم که ساختهوپرداخته کشور باشد و در آن از تجارب خوب دنیا استفاده کنیم. ما با همین روند سندی تصویب کردیم؛ اما شوربختانه اتفاقی خاصی در این زمینه رخ نداد.
معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزشوپرورش میگوید: مسئولان و مجریان در دورهای فقط به دنبال اجرای سند 2030 بودند و فقط نگاهشان به بیرون مرزها بود و به همین جهت سند تحول بنیادین را برنمیتافتند و متأسفانه این یکی از واقعیتهایی بود که باعث شد گروهی در برابر سند تحول مقاومت کنند. آنها معتقد بودند این سند ایدئولوژیک، آرمانی و غیر قابل سنجش و اندازهگیری است و با عینیتهای جامعه فاصله دارد و بنابراین در مقابل آن گارد گرفتند. واقعیتهای میدان حاکی از آن است که این سند از در آرشیو وزارتخانه بایگانی شده است و از وقتی که ما دولت را تحویل دادیم هر زمان سراغ سند تحول را از وزارتخانه گرفتیم پاسخ دادند زیرساختهای آن هنوز آماده نیست. هنوز معلم کافی و مدرسه نداریم و تدوین کتب درسی نیازمند زمان است و وقتی این شرایط فراهم باشد تغییرات را آموزش و پرورش را آغاز میکنیم.
آموزشوپرورش اولویت حاکمیت
آقای سحرخیز میافزاید: آموزشوپرورش باید در اولویت حاکمیت قرار گیرد و مهمترین عاملی که باعث شد در اجرای سند تحول ناکام بمانیم ریشه در اقتصاد آموزشوپرورش داشت. نظام سیاسی و حکمرانی تکلیفش را با آموزشوپرورش بهعنوان اولویت دولت روشن نکرده است و نمیداند که باید آن را برونسپاری کند یا خیر. از سال 1370 تاکنون آموزشوپرورش بین 22 تا 25 درصد کسری بودجه داشته و این کسری موجب شده معلمان بیانگیزه شوند و کمبود معلم داشته باشیم و پولی برایآنکه به کیفیت آموزش بپردازیم باقی نماند و از همین دوران شیب تخصیص منابع به مدارس بهعنوان سرانه آموزشی و کیفیتبخشی به صفر میل کرده است. زمانی بود که مبلغی هرچند اندک به مدارس تخصیص مییافت تا به کیفیتبخشی بپردازند و فعالیتهای جبرانی و ورزشی برای دانشآموزان برگزار کنند و همه این موارد قطع شده و حتی در پرداخت حقوق و مطالبات معلمان نیز تأثیر داشته است.
بودجه عجیب آموزشوپرورش
این فعال فرهنگی میگوید: هنوز پس از یکسان حقالزحمه امتحانات پرداخت نشده و بعد از دو سال هنوز پاداش خدمت معلمان پس از بازنشستگی پرداخت شده و دولت پس 8 سال اجازه داد تا آزمون جذب معلم در فروردین یا اردیبهشت سال آینده برگزار شود تا بتوان 70 هزار معلم جذب کرد در حالیکه ما همین امسال 67 هزار معلم بازنشسته داشتیم. در شرایط فعلی حدود 250 تا 300 هزار معلم کم داریم و حل این مسائل نیازمند تخصیص ردیف بودجه و بالا رفتن بودجه است. اگر سهم آموزش و پرورش را در یک روند از بودجه عمومی دولت بررسی کنید در مییابید این بودجه نهایتا از 10 درصد فراتر نرفته یعنی سهم آموزشوپرورش با حدود 16 میلیون دانشآموز و یک میلیون پرسنل از بودجه عمومی دولت تنها 10 درصد است و امسال نیز این رقم به 9.8 درصد کاهش یافته است و در چنین شرایطی نمیتوان ناوگان فرسوده آموزش و پرورش را با توجه به نیازهای کشور بازسازی کرد.
آقای سحرخیز در ادامه میافزاید: اگر قرار باشد از گردنههای سخت در مسیر دستیابی پیشرفت و عدالت گذر کنیم نیازمند یک آموزشوپرورش بهروز هستیم و این اتفاق تاکنون رخ نداده است. آنچه فرزندانمان در بزرگسالی به آن نیازمندند مهارتهایی مانند بالابردن آستانه صبر، مشارکتپذیری، جامعهپذیری، قانونمداری، شجاعت، جسارت و هویت ایرانیاسلامی است و این مهارتها همه در مدارس و از دوران ابتدایی شکل میگیرد.
اگر نگاهمان را به آموزشوپرورش تغییر میدادیم و تحول آن را نوعی سرمایهگذاری برای آینده میدانستیم و به سیستم آموزشی نگاه هزینه تراش نداشتیم اکنون در چنین شرایطی نبودیم. البته در برخی دولتها اقداماتی اندک انجام شده اما همچنان در بحث تحول ناکام ماندهایم و دولتها در ایام هفته معلم برای اینکه در مقابل رهبری خودی نشان دهند اقداماتی روبنایی انجام میدهند؛ اما این اقدامات موسمی است و ریشهدار نیست و نمیتواند باعث تحول آموزشوپرورش شود.
شأن جدایی ناپذیر آموزشوپرورش از دولت
این کارشناس آموزشوپرورش یادآور میشود: رهبری سال گذشته تأکید کردند آموزشوپرورش یک امر حاکمیتی است و شأن آن از دولت جداییناپذیر است و 3 بار در اصل 3، 30 و 40 قانون اساسی بر این امر تأکید شده است و قانون اساسی در اصل 43 یادآور شده آموزش و پرورش ریشه و اساس رسیدن به استقلال و عدالت اجتماعی است و دولت نمیتواند این حق مردم را نادیده بگیرد و اما میبینیم که دولتهای گوناگون به این اصول پایبند نیستند و پیوسته درصدد ارزان اداره کردن آموزشوپرورش و برون سپاری سیستم آموزشی هستند. در هشت سال دولت آقای حسن روحانی استراتژی دولت توسعه آموزش غیر دولتی بود با هدف تنوع بخشی و استقلال مدارس بود. گرچه من فی نفسه با تنوع بخشی مدارس مخالف نیستم زیرا در جامعهای 16 میلیون دانشآموز دارد ذائقههای مختلفی وجود دارد.
فاجعه فقر یادگیری در کشور
آقای سحرخیز میافزاید: این تنوعبخشی ناظر به برنامه درسی، توجه به استعدادها و نیاز نبود و فقط در صدد آن بودند تا مدارس را بهصورت خودگردان و پولی اداره کنند و این نگرش در تضاد به قانون اساسی و عدالت آموزشی و در جهت ارزان ادارهکردن آموزشوپرورش است. این ناوگان فرسوده به سمتی پیش رفته است که امروز به روایتی 33 تا 44 درصد دانش آموزان فقر یادگیری دارند. مهمترین مهارتی که دانشآموزان دوره ابتدایی در کنار مهارتهای زندگی باید بیاموزند مهارت سواد پایه یعنی خواندن و نوشتن و مهارت حساب و علوم است به روایت آزمونهای بینالمللی یادگیری که کف نمره آن 400 است ما با نمره 412 در کف جدولیم که تفاوتی با قعر جدول ندارد و این مسئله ناشی از آن است که معلمان را توانمندسازی نکردیم و کلاسها را با معلمان فرهنگی خدماتی پر کردهایم و این نیروها به دلیل اینکه پس از یکسال حقوق میگیرند انگیزه ندارند و آیندهشان روشن نیست و یا از بازنشستگانی به دلیل نیاز مالی پس از 30 سال خدمت به دلایل معیشتی دوباره به سیستم آموزش بازگشتهاند چه انتظاری داریم؟
این فعال فرهنگی ادامه میدهد: معلمان هم مانند هر قشری دیگری نیازمند آموزشهای بهروز هستند و باتوجهبه اینکه نسل زد و آلفا هم اکنون مشغول به تحصیلاند معلمان باید کنشگرانی فعال در کلاسها باشند و روحیات این نسل را بشناسند. معلمی که در فضای مجازی نباشد و نتواند محتوای الکترونیک تولید کند چگونه میتواند معلم خوبی باشد. شیوه آموزش به این نسل حتماً باید متناسب با نیاز این قشر باشد؛ اما ما همچنان در روشهای سنتی ماندهایم و نمیتوان در کلاسی با 40 یا 50 دانشآموز از معلم انتظار داشت محتوای جدیدی خلق کند. معلم در این کلاسها بیشتر شبیه مبصر است. درحالیکه دانشآموزان کپسول انرژیاند نمیتوان از یک معلم بازنشسته انتظار داشت بتواند همپای آنها باشد.
برخی کلاسها سالن آمفی تئاترند
او میافزاید: برای مقابله با فرسودگی سیستم آموزشوپرورش باید بحث کمبود معلم، تکنولوژیهای جدید آموزشی و چیدمان کلاس را جدی بگیرم. در مطلبی خواندم که در یک منطقه تهران نسبت دانشآموز به معلم 57 است و این دیگر کلاس نیست یک آمفی تئاتر است که نمیتواند خروجی مثبتی داشته باشد. امسال امتحانات سه پایه دهم، یازدهم و دوازدهم نهایی شده است و از استرس و نگرانی دانش آموز و خانواده که بگذریم دانشآموز فکر میکند با یک نمره بالا و پایین دنیا و آخرتش به خطر افتاده است.
هدایت تحصیلی از دوره ابتدایی
آقای سحرخیز در ادامه میگوید: مشکل دیگری که در بازسازی نظام آموزشوپرورش از آن غافلیم بحث نظام هدایت تحصیلی است و شیوهای که هم اکنون در حال اجراست به تجربه سال 1353 باز میگردد که محمدرضا پهلوی دوره راهنمایی را دایر کرد و ما هم اکنون در پایه نهم به بعد همان رشتههای قدیمی انسانی، تجربی، ریاضی، فنی و حرفهای را به دانشآموزان پیشنهاد میدهیم و دانشآموزانی که از نظر تحصیلی ضعیفترند را به سمت رشتههای فنی و حرفهای و کار و دانش ارجاع میدهیم. در حالیه شاخههای مهارتی باید آنقدر منزلت داشته باشند که دانشآموزان مایل باشند در آن رشتهها ادامه تحصیل دهند. استعدادهای دانشآموزان باید از دوران ابتدایی شناسایی و جهتدهی شود.
آموزشوپرورش در مسیر توسعه دانشگاه و کشور نیست
معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزشوپرورش میگوید: ما تازه در پایه نهم با آزمون و خطا و چند تست هوش به دانشآموزان و والدین توصیه میکنیم که وارد چه رشتهای شوند. این شیوه انتخاب رشته حتی در مسیر توسعه دانشگاه و کشور نیست و در حال حاضر تمایل به رشتههای مهندسی به دلیل بیکاری کم شده است، رشتههای پزشکی و پیراپزشکی به دلیل آیندهای شغلی که افراد برای خود تصور میکنند وضعیت بهتری دارد و رشتههای علومانسانی و فنی و حرفهای هم وضعیت خوبی ندارند. اگر مشاوران زبده از دوره ابتدایی دانشآموزان را استعدادیابی میکردند 50 تا 60 درصد دانشآموزان در این رشتهها مشغول به تحصیل میشدند و در این زمینه وارد بازار کار میشدند و درصدی از دانش آموزان با استعداد که به علوم پایه علاقهمند بودند وارد این رشتهها میشدند.
آقای سحرخیز میگوید: اگر بخواهیم از این شرایط گذر کنیم باید دولت بااقتدار به بحث آموزش وارد شود. بحث آموزشوپرورش در شأن حاکمیت است و باید سیستم پر آشوب آموزشوپرورش بألاخره حل شود. در حال حاضر برخی تصمیمات درباره آموزشوپرورش توسط شورایعالی انقلابی فرهنگی اتخاذ میشود و برخی در مجلس در این زمینه فقط و شورایعالی آموزشوپرورش فعالمایشاء نیست. آموزشوپرورش باید در ید حاکمیت بماند و حاکمیتی اداره شود و نمیتوان آن را برونسپاری کرد. در دولت سیزدهم در سند انتظار نکاتی بیان میشد که با نگاه رهبری نیز همخوان نبود و دولت به دنبال خصوصی سازی مدارس و یارانهای ادارهکردن آموزشوپرورش بود؛ دولت قصد داشت برای دهکهای کمبرخوردار یارانه آموزشی در نظر بگیرد و دهکهای برخوردار جامعه بابت آن هزینه بپردازند من هنوز نگران این مسئله که روزی این تز اجرایی شود.
تمام بودجه آموزشوپرورش صرف پرداخت حقوق میشود
این فعال فرهنگی اضافه میکند. اگر قرار است آموزشوپرورش دولتی باشد باید سهم آن را واقعی در نظر بگیریم. هیچ کشوری حتی در منطقه وجود ندارد که سهم آموزشوپرورش از بودجه دولتی 10 درصد باشد، سهم آموزش و پرورش کشورهای منطقه از تولید ناخالص داخلیشان حدود 5 درصد است و البته آنها این میزان تورم را هم ندارند. 99.9 درصد بودجه آموزشوپرورش صرف حقوق معلمان میشود و همواره به آنها بدهکاریم و بودجهای برای کیفیت بخشی نداریم. آموزشوپرورش هر سال حدود 25 درصد کسری بودجه دارد. درحالیکه عقل حکم میکند 20 درصد بودجه آموزشوپرورش مستقیماً صرف کیفیتبخشی شود یعنی در راستای مهارت آموزی، کلاسهای جبرانی، فعالیتهای ورزشی، پرورشی و ... صرف شود. در مدارس غیر دولتی این هزینه را خانوادهها پرداخت میکنند تا برای فرزندانشان این امکانات فراهم شود ولی در مدرسه دولتی چون پول نیست این اتفاقات رخ نمیدهد و این شیوه به شکاف و نابرابریهای اجتماعی میانجامد.
کتب درسی علم نافع و سودمند نیست
آقای سحرخیز ادامه میدهد: رهبری تأکید دارند که مدارس دولتی را تقویت کنید و برای تقویت مدارس باید بودجه داشت تا معلم استخدام کرد و نسبت دانشآموز به معلم را پایین آورد و بعد کتب درسی را کیفیسازی کرد و چیزی که امروز در کتب درسی آمده است بهروز و متناسب با نیزهای کشور و علم نافع و سودمند نیست. این اصطلاحات در سیستم ارزشیابی پویا میسر خواهد شد. مدارس نوبت دوم باید از سیستم آموزشی حذف شوند و نحوه یادگیری و آموزش در سیستم صبح و عصر بسیار متفاوت است و نیاز داریم مدارسی بانشاط داشته باشیم تا نسل جوان به آینده امیدوار شود. در آمریکا از زمان ریاستجمهوری بیل کلینتون هزینههای کلانی برای آموزش ابتدایی شده است و آنها توانسته در دو مهارت اساسی خواندن و نوشتن و علوم پایه شرایط مطلوبی کسب کنند.
این فعال فرهنگی اضافه میکند: ما در آزمونهای بینالمللی که هر 4 یا 5 سال تکرار میشود نه تنها روند رو به رشدی نداشتیم بلکه عقبگرد هم داریم. دوره ابتدایی شرایط خاص خودش را دارد و هر معلمی نمیتواند در سه ساله اول ابتدایی موفق عمل کند و ما ممکن است در برخی روستاها دبیرستان نداشته باشیم اما مدارس ابتدایی حتماً وجود دارند و بسیاری از معلمان هم بدون آموزش کافی، انگیزه و علاقه به دور افتادهترین مدارس ابتدایی روستایی میروند و نمیتوانند آموزش با کیفیتی به دانشآموزان بدهند. در حال حاضر نظام ارزشیابی ما توصیفی است و البته اگر درست اجرا شود سودمند است اما چون به درستی اجرا نمیشود بیسوادی در کشور به یک اپیدمی تبدیل شده و حتی به سیستم حکمرانی هم سرایت کرده است.