رسول قنبری / کارشناس اقتصاد نوآوری
نظام سرمایهداری بر دو ستون بنا شده است: سود و بازارها. این نظام برای اینکه بتواند دو ستون خود را حفظ کند، باید از مصالح ناب استفاده کند. ترکیب دو ستون با مصالح مناسب، همان چیزی است که جان کنث گالبرایت، آن را در کتاب اوضاع جدید صنعتی (new industrial state)، «ساختار فنی» (techno-structure) مینامد. گالبرایت در توضیح ساختار فنی مینویسد؛ اگرچه فرد در فرهنگ غربی جایگاهی دیرپاتر از گروه دارد، تمام تصمیمات مهم براساس اطلاعاتی گرفته میشود که در اختیار بیش از یکنفر است.
توجه به این نکته ضروری است که گالبرایت این نکته را در زمانی مطرح میکند که فردریش فونهایک هنوز مساله دانش پراکنده خود را صورتبندی نکرده است. تصمیمات نهایی فقط زمانی به اطلاع عموم میرسند که بهنحوی نظاممند و براساس اطلاعات تمام افراد مرتبط گرفته شوند. دریافت و ارزیابی اطلاعات بیشمار افراد در تصمیمسازی صنعتی مدرن، سه خاستگاه عمده دارد:
۱. الزامات صنعتی؛ لزوما استعدادمحور نیست، بلکه هنر نظم صنعتی در انتخاب افراد عادی، دادن اطلاعات به آنها و بسیج آنها برای طراحی شاهکارهای صنعتی است.
۲. ترکیب استعداد تخصصی ناشی از فناوری پیشرفته، استفاده همبسته از سرمایه و برنامهریزی در کنار کنترل عوامل خارجی تاثیرگذار؛ بازار در ادامه به نحو احسن کار پیشبینی برنامهریزی را انجام خواهد داد.
250*300
tavoos.net
۳. نیاز به هماهنگی: باید استعدادها را به خدمت هدف مشترک درآورد، اطلاعات را از متخصصان مختلف جمعآوری کرد، اعتمادپذیری و ارتباط آنها را سنجید و از آنها برای اتخاذ تصمیم بهره برد.
گالبرایت باور دارد که در چنین ساختاری، دیگر فقط آنتروپرونرها نیستند که تصمیمسازند؛ بلکه این تصمیم بهواسطه اطلاعاتی گرفته میشود که از پایینترین سطوح سلسلهمراتب سازمان به سمت بالاترین سطح منتقل میشود. هیچ مدیر منفردی بدون اطلاعات و دادههای معتبری که از سطوح پایین به وی میرسد، دست به اتخاذ تصمیمات کسبوکاری نمیزند؛ مگر اینکه قصد کند فاتحه کسبوکار خود را بخواند. گالبرایت تمام این مفاهیم را در واژه «ساختار فنی» جمع میکند.
انتهای خبر/