کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

سفری که سرنوشت را عوض کرد

«سفر به قطبِ بی‌خیالی!»

21 فروردين 1404 ساعت 23:27

یاسمن حسین نژاد - از اونجایی که بلغم و سودای کشور و ملت به هم ریخته، نمی‌شه دربارۀ امور طوری حرف زد که انگار با یک فرد سالم طرفیم. در حالت عادی هر پزشکی به شما توصیه می‌کنه ورزش کنید، اما کافیه سرما خورده باشید؛ آیا دکتر بازم می‌گه ورزش کنید؟ نه طبعاً، می‌گه استراحت کنید. بدنی که شیمی‌درمانی می‌شه، مراقبت‌های ویژه می‌طلبه که با قواعد مراقبت از بدن سالم تفاوت داره. 


به گزارش برهان خبر، از اونجایی که بلغم و سودای کشور و ملت به هم ریخته، نمی‌شه دربارۀ امور طوری حرف زد که انگار با یک فرد سالم طرفیم. در حالت عادی هر پزشکی به شما توصیه می‌کنه ورزش کنید، اما کافیه سرما خورده باشید؛ آیا دکتر بازم می‌گه ورزش کنید؟ نه طبعاً، می‌گه استراحت کنید. بدنی که شیمی‌درمانی می‌شه، مراقبت‌های ویژه می‌طلبه که با قواعد مراقبت از بدن سالم تفاوت داره. 
چند سال پیش مطلبی با این عنوان نوشتم: «تا اطلاع ثانوی مرگ بر لیبرالیسم»، و طبعاً چنین عنوانی برای کسی مثل من که هر چه کردم در دفاع از لیبرالیسم بوده، عجیبه.  اونجا توضیح دادم که نمی‌شه هر موقع دولت‌ها هوس می‌کنند پولی به جیب بزنند، برن سراغ خصوصی‌سازی یا آزادسازی قیمت و یه گروهِ قلم‌به‌دست هم به اسم «اقتصاد آزاد» از این سیاست گزینشی حمایت کنند. لیبرالیسم مجموعه‌ای از اصوله؛ این اصول در کنار هم جواب می‌دن. وقتی یکی از اصول به صورت گزینشی پیاده بشه و با اصول دیگه پشتیبانی نشه، فواید لازم رو نخواهد داشت ــ فقط اینجوری بهانه‌ای می‌دیم به مخالفان لیبرالیسم تا خوراک تبلیغاتی خوبی برای تخریبش داشته باشند. 
حکایت آزادی‌های فردی هم همینه. در حالت عادی هر مقام و مسئولی می‌تونه فرزندش رو بفرسته غرب، بفرسته آمریکا و حتی خودش گرین‌کارت آمریکا داشته باشه، اما این قاعده برای کسی که عمرش رو در ایدئولوژی آمریکاستیزی سپری کرده (یا حتی غیرمستقیم در خدمت این ایدئولوژی بوده) صادق نیست. کسی که دیگران رو از یک زندگی عادی محروم می‌کنه، اجازه نداره خودش زندگی عادی داشته باشه. 
حالا حکایت سفر معاون رئیس‌جمهور ــ که عزل شد ــ به قطب هم همینه. مردم به یک روایت بیست ساله، و به یک روایت چهل‌وشش ساله زیر انواع فشار و تحریم بوده‌ند. چیزهای عادی برای مردم آرزو شده. خرید یه لپتاپ برای خیلی از جوون‌ها و نوجوون‌ها آرزو شده. یه شب رستوان رفتن برای یه خانواده سخت شده. زندگی هر روز سخت و سخت‌تر می‌شه و همۀ اینها نتیجۀ سیاست‌های کلان حاکم بر کشوره. این سیاست‌های کلان رو چه کسانی نمایندگی می‌کنند؟ مردم عادی که در تره‌بار برای گوشتِ ارزون صف کشیدند؟ نه طبعا! بلکه خود دولت‌ها که برای پیاده کردن همین سیاست‌ها منصوب می‌شن. 
کسی که در دولت حضور داره، تحت هر شرایطی و با هر عنوانی، مسئولیت مستقیمی نسبت به این سیاست‌ها داره. اگر مخالف این سیاست‌هاست که کلاً بیجا کرده رفته در دولت و مجلس. نفس حضورش در کرسی‌های اجرایی و تقنینی یعنی همسو با این سیاست‌هاست. این همون بدن بیماره که دیگه نمی‌شه درباره‌ش قضاوت عادی داشت؛ کسانی که این شرایط غیرعادی رو بر مردم تحمیل کردند، حق ندارند خواستار زندگی عادی باشند. واقعاً مشمئزکننده‌ست که جزو عاملان محرومیت مردم از زندگی عادی باشی، اما خودت بخوای عادی زندگی کنی. 
اگر یه نفر انقدر نیاز به تفریح و مسافرت داره که باید تا تهِ نیم‌کرۀ جنوبی بره تا خستگی‌ش دربیاد، اصلاً برای چی چسبیده به کار دولت؟ مرد حسابی برو یه کار سبک‌تر بردار بتونی نفس بکشی و راحت‌تر بری تفریح! کمی استراحت کن! وقتی شما رفته بودی منتهاالیه آرژانتین دلار ترکید! هزینه‌ش رو کی باید بده؟ کسی که سرنوشت مردم رو عوض می‌کنه، باید در سرنوشتی هم که در ساختنش نقش داشه، سهیم باشه، نه اینکه یه روز از دیوار سفارت آمریکا بره بالا و فرداش فرزندانش رو بفرسته آمریکا. کسی از این قاعده مستثنا نیست. زندگی عادی حق کسانی نیست که دیگران رو از زندگی عادی محروم می‌کنند.





 


کد مطلب: 9694

آدرس مطلب :
https://www.borhankhabar.ir//note/9694/سفری-سرنوشت-عوض

برهان خبر
  https://www.borhankhabar.ir/