گوش شنوایی برای شنیدن و اراده ای برای رفع آن وجود ندارد
جالب است۰
محمد ذوقی - پرداختن به مشکل جمعیت به صورت تک بعدی کاملا اشتباه است و این را همه کارشناسان بارها تاکید و عنوان کرده اند اما ظاهراً گوش شنوایی برای شنیدن و اراده ای برای رفع مشکلات وجود ندارد؟!؟.
به گزارش برهان خبر، پرداختن به مشکل جمعیت به صورت تک بعدی کاملا اشتباه است و این را همه کارشناسان بارها تاکید و عنوان کرده اند اما ظاهراً گوش شنوایی برای شنیدن و اراده ای برای رفع مشکلات وجود ندارد؟!؟.
مثالی بزنم. یک معتاد دزد را دستگیر کرده بودند و از او پرسیده شد که چرا دزدی کردی؟ گفته بود که بخاطر تهیه مواد مخدر و... پرسیدند چرا معتاد شدی ؟ گفت بخاطر بیکاری. این معتاد دزد را بعد تحمل کیفر مربوطه بردند در جایی مشغول بکار شد. بعد مدتی گفت من که زن و بچه ندارم برای کی کار کنم. زن هم برایش گرفتند و ازدواج کرد. بعد گفت الان ما باید یک منزل و مسکن و سرپناهی داشته باشیم و اینجوری کار پیش نمیرود. بعدها برایش مسکن هم فراهم کردند تا بالاخره سر و سامانی گرفت. برخی پدیده های اجتماعی هستند که مثل کاهو پیچ میمانند. لایه لایه هستند. بهم پیوسته هستند. چسبندگی و رابطه معنادار مستقیمی با هم دارند و قطعا نمیتوان به آنها تک بعدی نگاه کرد. بسیاری از مسائل و مشکلات کنونی ایران همچون کاهو پیچ است. هر لایه و هر برگ را که باز میکنی با لایه دیگری مواجه میشوید که نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
ازدواج، اشتغال، اعتیاد، مسکن از جمله این پدیده ها هستند که بهم چسبندگی و وابستگی بالایی با یکدیگر دارند. سمینارها و همایشهای فراوانی در حوزههای مختلف اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در کشور برگزار میشوند که متاسفانه تک بعدی هستند. در یک همایش به راهکارهای توسعه اقتصادی پرداخته میشود و در سمیناری دیگر به راهکارهای افزایش جمعیت و در کنفرانسی دورتر به راهکارهای تولید و عرضه مسکن و...
همه اینها خوب و لازم هستند اما قطعا کافی نیست چرا که اقدامات و نگاه ها جزیره ای و تک بعدی بوده و ما را به نقطه هم پایانی که همانا رشد و توسعه همه جانبه تحول زا میباشد،
نمیرساند. اساسا وجود نهادهایی مانند مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی و... برای این است که از مطالعات و تحقیقات موازی و تکراری بدور بوده و مسائل و مشکلات کشورمان را با دید سیستمی و جامع الاطراف بررسی نموده و راهکار و راه حلهای مشخص علمی را برای برون رفت از گرفتاریهای ریز و درشت کشور ارائه دهد. شما اگر به ساختار و شکل یک کاهو پیچ دقت کرده باشید، این چسبندگی و بهم پیوستگی و ارتباط را کاملا ملاحظه و درک میکنید.
اگر میبینید که دو یا سه برگ از یک کاهو فاسد شده یا تغییر رنگ داده و مشکلی دارد، سریعا آنرا در کنار سایر برگها و لایه ها بررسی و تحلیل میکنید.
فلذا نمیتوانید یک برگ کاهو را کنار گذاشته و ارتباط آنرا با بقیه نادیده بگیرید. سازمان برنامه و بودجه کشور به عنوان تنها متولی متخصص راهبری کشور، با جمع آوری آمار و اطلاعات و جداول نیازها و طرحها و پروژه های کشور با تقسیم بندی سازمانی که دارد نهایتا به یک سند میرسد تحت عنوان برنامه سالانه که قاعدتا دارای ویژگی مشهور پذیرفته شده " الاهم فی الاهم " میباشد.
اگر سازمان برنامه و بودجه به عنوان مغز متفکر کشور سازمانی مستقل ،علمی و کارشناسی و بدور از امر و نهی های دستوری و سلیقه ای باشد، راه و روش و نحوه تحقق برنامه ها کاملا روشن است و همگان باید از ٱن تبعیت نمایند. اما وقتی این خصوصیات در سازمان برنامه و بودجه کشور وجود نداشته باشد مشکلات کشور هم مانند کاهو پیچ میشوند.
کلاف سردرگمی که هر جای آنرا نگاه میکنی پر است از ایراد و عملکرد غیر برنامه ای و غیر کارشناسی. مثال ساده ای بزنم.
در زمان دولت جناب آقای محمود احمدی نژاد آمدند و سازمان برنامه و بودجه کشور را دچار تغییرات ساختاری کردند که بسیار اقدام خطرناکی بود و یک شبه این سازمان را "" جمع "" کردند و رفت.؟!؟ در دولت جناب آقای حسن روحانی گفته شد که سازمان برنامه و بودجه لازم و ضروری است فلذا یک شبه این سازمان را " پهن " کردند و رفت.؟!؟
او که جمع کرد گفت کار من کارشناسی شده بوده است و این که پهن کرد هم گفت که کار من کارشناسی شده بوده است. سوال اینجاست پس در این فرایند کار چه کسی واقعا کارشناسی بوده یا نبوده است؟!؟ و اینجاست که متاسفانه کسی " گردن نمیگیرد ". وقتی سازمان برنامه و بودجه کشور به عنوان مغز متفکر کارشناسی و تخصصی راهبری کشور اینچنین اسیر دست سلیقه ها و اغراض و امیال شخصی و حزبی قرار میگیرد و دچار سکته مغزی میشویم دیگر از اندامهای این بدن رنجور فلج شده چه انتظاری باید داشت؟!؟
برای برون رفت از مشکلات کشور فقط یک راه حل وجود دارد و آن این است که کشور را باید با تعقل اداره کرد نه با تعصب؟!؟